loading...
وب سایت محمد رضا ترابی
محمد رضا ترابی بازدید : 1 دوشنبه 16 تیر 1393 نظرات (0)

 در روزهای یخ زده ی مرد خسته ای
آمد و گفت پنجره ها را که بسته ای
    گفتم که جور دیگر از این کوچه ها برو
     طوری که من نفهمم از اینجا گذشته ای
مانند ته نشین شدنت در میان دل
بیهوده در میان دل من نشسته ای
تو آمدی تکان بدهی خانه ی مرا
قلب تمام زلزله ها را شکسته ای
باید محل زندگیم را عوض کنم
پیوندهای خانوادگیم را گسسته ای...

بهار 93

محمد رضا ترابی بازدید : 1 دوشنبه 16 تیر 1393 نظرات (0)

مردم شهر بیقرار تواند
جای دیگر قرارمان باشد
من حواسم به شهر سنگ و درخت
تو حواست به دیگران باشد
یگ نگاهت به زیر پای خودت
یک نگاهت به آسمان باشد
تا که خورشید عاشقی نکند
بدترین اتفاق آن باشد

بخشی منظوم از شعر محمد رضا ترابی93

محمد رضا ترابی بازدید : 0 دوشنبه 16 تیر 1393 نظرات (2)

من شدم سیر ولی سیر نشداز تو دلم

سرد و افسرده و دلگیر نشداز تو دلم

من گذشته و تو آینده ی ما فوق زمان

من شدم دیر ولی دیر نشداز تو دلم

با نگاهی به دلم تیر زدی باز بزن

تو بزن راضی یک تیر نشداز تو دلم

دل من فلسفه ای داشت که اثبات نشد

گنگ شد قابل تفسیر نشداز تو دلم

زندگی چین و چروکیست بر این پیشانی

من کهنسال ولی پیر نشد از تو دلم

شعری از محمد رضا ترابی- تیر ماه 93

 

محمد رضا ترابی بازدید : 1 پنجشنبه 08 خرداد 1393 نظرات (0)
در روزهای یخ زده ی مرد خسته ای آمد و گفت پنجره ها را که بسته ای گفتم که جور دیگر از این کوچه ها برو طوری که من نفهمم از اینجا گذشته ای مانند ته نشین شدنت در میان دل بیهوده در میان دل من نشسته ای تو آمدی تکان بدهی خانه ی مرا قلب تمام زلزله ها را شکسته ای باید محل زندگیم را عوض کنم پیوندهای خانوادگیم را گسسته ای...
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 6
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 15
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 3
  • بازدید سال : 4
  • بازدید کلی : 244